pooriaassarehha - Hi :|

pooriaassarehha

Hi :|

It's me I geuss... Isn't it?

5 posts

Latest Posts by pooriaassarehha

pooriaassarehha
1 year ago

Hello from 2024

I think It's been 10 years that I have this blog here with no activity. I return to it with no different intentions from how I started it. and with no greater knowledge on how this would be the best medium to share.

A lot has changed but not my appetite to create blog posts. not that I've been successful in this subject. I started my Instagram nearly at the same time as this blog. That also had ons and offs. I've tried many other platforms too.

I'll try to write more later on.

pooriaassarehha
9 years ago

هممون فکر کنیم و به اشتراک بزاریم

همانگونه که حضرت

TED

فرمودند

Ideas Worth Spreading

داف چیست؟

داف چیست؟

در فرهنگ و ادبیات معاصر(!) ده سال اخیر به نظر میرسد بعد از رشد فرهنگی نسبی و کنار رفتن کلمات کف خیابانی و سخیف تررایج همچون “دختر همساده” و “زید” دردیالوگ های مردسالاانه  کلمه ی شهری رواج پیدا کرده که برای توصیف دختران و زنان  استفاده میشود که بار منفی و تناقضاتی نیز با خود به همراه دارد.بحث درادامه سعی در توضیح جنبه های این مسئله و ارائه راه حل های احتمالی میپردازد.

اینکه چه شد که ما این طور با این کلمه آشنا شدیم و در کدام حفره مغزی ما این چنین جا خوش کرد و از کدام آهنگ شیش و هشت ساسی مانکن اینچنان درس زبان شناسی تاریخی گرفتیم خود جای سوال و تعحب دارد.

اما حال که با این وضع روبرو هستیم و چنین کلمه ای را مثل نقل و نبات برای اشخاص اطرافمان استفاده میکنیم بیاییم کمی فکر کنیم که در بطن کاربرد و طراحی خود این کلمه چه بارمعنایی نهفته است ; و وقتی از آن استفاده میکنیم در حال انجام چه عمل ناخودآگاه جمعی خطرناکی هستیم؟

این لغت شاید به علت کمبود و یا ضعف محبوبیت کلمات مشابه برای توصیف دختران و زنان در جامعه کم کم به طرزی بی رحمانه ای جایگاه تمامی دیگر لغات را گرفته است. به شکلی که هر چقدر زور بزنیم و به لغات دیگر مشابه فکر کنیم تقریباً با مثالی این چنین قوی و رایج که مختصات فکری مان را تحت تاثیر قرار داده باشد روبرو نخواهیم بود.

(جالب است که بدانید که نه تنها خود لغت بلکه شکل رفتار دختران جوان نیز با سلطه این کلمه دچار انحراف و دوگانگی شده است . به شکلی که شما درنا خودآگاه جمعی تان دو سرنوشت “داف” بودن و “ دوست دختر/همسر/زن مستقل” بودن را تنها متصور هستید .)

ما امروز برای توصیف هر گونه از دختران و زنان متاسفانه با ضعف لغوی روبرو هستیم و با هر بهانه کوچکی و تحت فشارخیالی مختلف کم می آوریم و شروع به باز استفاده ازهمین در دسترس ترین اصطلاح میکنیم . از طرف دیگر چون چنین کلمه ای عمر نسبتاً کوتاهی  دارد و تعریف و دفنیشن هنوز مستحکمی و استانداردی ندارد استفاده کنندگان آن با اضافه کردن پسوند ویا صفت های گوناگون به آن  معنای  سیال داده اند تا بتوانند مفاهیم مختلف دیگر را با آن بیان کنند.به شکلی که بعضاً تصور میشود که این کلمه اصلا بار معنای خاصی را در بر ندارد!

به طور مثال ما امروزه برای توصیف دختران و زنانی که میشناسیم امکان دارد از ترکیب های وصفی همچون “داف هنری” ، “داف منطقی ” ، “مهندس داف ” و غیره استفاده کنیم.

اما نقد وارده بر چنین شکل از ترکیباتی بار معنایی منفی موجود در بطن خود کلمه است که همچنان بر گفتار ما سنگینی میکند.یادمان نرود که ”داف“ یک صفت خیابانی بوده است که بعد از استفاده زیاد و رایج شدن به شکل اسم در آمده  .همچنین ضعف ساختاری چنین لغتی در بیان منصفانه ویژگی های رفتاری ، وجودی و اخلاقی یک انسان دیگر بر همه واضح است!تحقیر در بطن معنایی این لغت به چشم میخورد.

کلمه “داف” اساساً به نظر میرسد در تلاش برای توصیف دختر جوان و یا زنی ساخته شده است که آرایش ویژه میکند،احتمالاً در شکل رفتار و بادی لنگویج اش برون گرا تر هستند و به طور کلی شخصی است که “زنانگی” خویش را بیشتر برای جلب توجه بروز میدهد .(متاسفانه تعریف دقیق و واضحی از این لغت وجود ندارد. این خط بالا که نوشته ام نیز خود ناشی از یک دید مردانه و نه منصفانه است چراکه متاسفانه روایج و خلق چنین کلمه ای جنسی از مردسالاری یک طرفه را در خود نهفته دارد . در صورتی که ویژگی های زنانه ، برونگرایی و یا آرایش هیچ کدام نکته ی منفی و یا ویژگی بارز یک زن نیستند . بلکه در دید یک مرد نسبتاً ساده ترین برچسب ها و ویژگی های یک زن آن همان چیزی است که میبیند . پر واضح است که چنین  ضعفی در بطن شکل گیری معنای این لغت به خوبی نهفته است )

در نیمه نصفه تعاریف معانی این کلمه در اینترنت این را پیدا میکنید

1.داف = دختر با قرو قمیش (قر و قمیش به رفتار دختر جوانی که قصد دلبری دارد اما سعی می کند آن را در حجابی از ناز و ادا نمایش دهد اطلاق می شود )

مثال: فلانی عجب دافیه!

اما اگر شما شروع به  توصیف  اشخاص تنها با چنین کلماتی بکنید احتمالاً در ادامه صحبت هایتان شروع به استفاده کردن از کلمات رکیک تر و یا سخیف تر هم خواهید کرد . در بطن چنین کلمه ای شکلی از “ترنسگرشین ” و یا گذار “ منحرف ” وجود دارد .انگار که گوینده در تلاش برای توصیف شخصی با بی بند و باری و یا هرزگی تفکر است . به این دلیل است که بار مفی معنایی این لغت شما را به جمع کردن لغات منفی دیگر نیز سوق میدهد .احتمالاً تمامی رفتار و حرف زدن او را با “لاس زدن” برابر میدانید . ابراز عقاید و طرز لباس پوشیدن اش را با “ادا در آوردن” یکی میخوانید و مثال هایی بد تر…

اما نکته اینجاست که دربطن کلمه “داف” یک مفهوم ضد زن (مساجنیست ) و تحقیرآمیز وجود دارد.چنین صفتی منصفانه ، خنثی و یا خام نیست .بلکه اتفاقاً حاوی مکانیسزم پیچیده ای برای تحقیر سوژه مورد نظر یعنی ”زن در نگاه مرد“ است. این لغت از یک طرف جایگاه زن مورد خطاب را ناچیز و سخیف میکند و در عین حال  مفاهیم مقابل خود را(غیر داف بودن) نیزبه شکل غریبی منفی ، ساده لوحانه و ”پرود“( شخصی که در روابط اجتماعی کم تجربه ، خام و با صفاتی باکره مانند عمل میکند ) میکند.

خود این کلمه اساساً یک دیالکتیک هر دو طرف شکست میسازد .

شما اساساً یا شخص را داف میپندارید و یا غیر داف(با بار معنایی غیر جذاب، ضد اجتماعی)انگار که هر دو انتخاب مفاهیمی منفی هستند.

اساس تناقض موجود در این کلمه از همین جا ناشی میشود که میخواهد تمامی ویژگی ها و جایگاه زنانه را سخیف و تحقیر آمیز و برای هدف ”لذت منحرف مردانه“ متصور شود و در طیف کوچک تعریف خود جذابیت ها را جمع کند و تمامی آنچه غیر از آن است را به مفهوم منفی خود (غیر داف ) پرت کند .براحتی میتوان دید که بار معنایی قوی چنین کلمه ای چطور سمی و یک طرفه است . این کلمه زنان را یا آبجک دیزایر مردان خیابانی میپندارد و یا آن ها را نمونه های شکست خورده ی زن بودن میبیند! ”غیر داف  ”بودن صفتی آنچنان منفی و گسترده است که با هر رفتاری که باعث رضایت هرزگی نگاه و تفکر مردسالارانه نشود مستقیماً هم معنی و محکوم است.زنی که زیاد دعوا میکند ، خشمگین و یا ناراضی است غیر داف خوانده میشود . دختری که بیش از حد با همه اطرافیان اش رابطه دارد و در صحن جامعه شرکت میکند و به استاندارد های محافظ کارانه روابط سنتی اهمیت نمیدهد“ بیچ“ خطاب میشود و احتمالاً بقیه دختران دانشجو و درس خوان را نرد، کیگ ، دیوانه ، سخت کوش و کاری، مستقل و غیره خطاب میکند . به شکلی که هر کدام از ویژگی های غیر داف بودن به نظر صفتی منفی و غیر مفید میرسد .و این سم موجود در این کلام کاملاً یک طرفه مردانه است.

مثلاً زنی که شغل و یا فعالیت های اجتماعی اش را بر روابط اجتماعی اش الویت میبخشد ، زنی که باورهای فمنیستی دارد ،زنی که نقش مادربودن اش را اهمیت میبخشد، دختری که به جای زیبایی ظاهری و یا شکل راه رفتن اش به میذان کیفیت تفکرات، سلیقه اش و شخصیت اش اهیمت میدهد و… همه و همه را با یک صفت بی رحمانه ”غیر داف“ دور و انکار میکند.

چنین مفهومی ناشی از دیالوگ و زبان اختراع شده ی اساساً “میل شاونیست ” و مردسالارانه است که احتمالاً زیاد از حد پورن دیده است و آینده زندگی اش را مطابق با اصول دنیای هالییود میپندارد. که میخواهد زنان اطرافش را یا “زیبا و با پتانسیل دوست دختر شدن و رستگاری ” ببیند و یا آن ها را زشت ،  ضد اجتماعی،نرد و دیگر صفت های منفی خطاب و دور کند.در دایکادمی زبان مردانه هر دو طرف ماجرا به تحقیر ، سابمیشن و کوچک نگاری زن منجر میشود . هیچ کدام از انتخاب های بالا به تشویق و تعریف و ترغیب ویژگی های برتر زنانه نمیپردازد . هیچ کدامشان حتی شما را به یاد زنی قوی ، مستقل ،آزاد و یا عاشق نمی اندازد . شما اساساً نمیتوانید دیگر زنان را “دلبر” ، “شاهزاده” ، “ ملکه” ویا ”مرلین مونرو ” وار و امثال هم حتی متصور باشید .

ما دچار فراموشی و تنبلی در این جنس از زبان شده ایم .

بد تر از همه که خود دختران و زنان هم با توصل به دیالوگ های رایج به استفاده متفاوتی از این لغت میپردازند به شکلی که انگار هیچ معنای منفی در آن نهفته نیست

2.داف = دختری که از نظر ظاهر، تیپ و چهره در نگاه اول جلب توجه می کند. (بار منفی این کلمه کمتر شده بطوری که حتی در مواردی برای تعریف هم بین خود دخترها به کار می رود)

مثال:“ عجب دافی شدی موهاتو رنگ کردی!”

از این رو هر زنی که بخواهد در کانتورجایگاه اجتماعی قرار بگید و تعریف شود ابتدا باید از دروازه زبان شناسی علاقه ی لاتی یک مرد رد بشود وبرچسب نمره آبجکت زیبایی، عشق و یا به بیانی “میوز“ بودن را بر خود قبول کند تا بعد به طرز بیرحمانه ای به جایگاه سخیف” داف" تقلیل داده شود.این دروازه ای خطرناک برای نگاه به انسان هاست.

جالب است بدانید که افرادی که از چنین لغتی دوری میکنند و آن را تحقیر آمیز و کف خیابانی میدانند نیز حتی کلمه ی جایگزینی برای توصیف دوست دختر و یا معشوقه شان و یا حتی زنان دیگری که میشناسند ندارد .لغات دیگر نیز به جای اینکه خود مستقل و اصیل به نظر برسند انگار تلاشی برای جایگزینی و جبران تخریب های “داف” استفاده میشوند . مثلاً استفاده از “خانم ” ، “بانو” و …چنین تلاش هایی هم معمولاً بیش از حد بار ادبی و رسمی دارندو به اندازه کافی خودمانی نیستند.پتانسیل چنین لغاتی برای شکست حملات ”داف“ پایین است.

در چنین مسیری است که هر چه ما زور بزنیم مشکل ایجاد شده توسط این کلمه را بیشتر حل بکنیم بیشتر در دام او گرفتار می افتیم . آنچه این کلمه با دیالوگ معاصر ما انجام داده است تغییر کل مختصات فکری ما است و ما به نظر میرسد بدون هیچ دعوایی چنین جابجایی را پذیرفته ایم و حال دست و پا میزنیم که با ”پولیتیکال کورکتنس“ این نژاد پرستی و برتر خوانی مردانه را با پاستوریزه کردن مقابله کنیم .

شاید راه حل اما نپذیرفتن و انکار وجودی چنین لغتی در بطن وجودش باشد .

یکی از راه حل های بسیار تاثیر گذار معاصر استفاده از اسم کوچک و یا لقب مجازی شخص مورد نظراست . مثلا اگر من به جای توصیف شخصی با صفت “داف شاخ” بگویم “ لیلا” آدم فیلم بازیست و یا “نرگس” موقع حرف زدن حواسش هست ، تاثیر بار رومانتیک و یا ابراز علاقه را بتوان در خود اسم  شخص نهفته کرد .چراکه به نظر میرسد از اصلی ترین دلایلی که ما میخواهیم این لغت ”داف“ را استفاده کنیم در زمانی است که میخواهیم به بیان کیفیت روابط رومانتیک و احساسی مان بپردازیم و همین جاست که کم می آوریم . چنین تلاشی  شاید یکی از بهترین و نزدیک ترین راه ها برای توصیف شخص است ; و به شکلی ما این صفت نحس را دور زده ایم و به نقطه اول برگشته ایم . چرا که شما به جای پیش فرض دیدن پوزیشن مرد و زن ترجیح داده ایم تا از مفهومی یکسان یعنی “اسم” شخص استفاده کنید.

اما بگذارید برگردیم به همان لغت “داف”

با وجود تمامی بار منفی ، تحقیر مردسالارانه و بعضاً سیال بودن مفهوم این کلمه (به شکلی که اخیرا هم طراز با دخترجوان استفاده میشود) در چنین کلمه ای قدرت ها و مفاهیم نهفته ی دیگری نیز وجود دارد که کلمات مشابه دیگر نمیتوانند بار این معنا را منتقل کنند .

زمانی که شما میخواهید بر بخشی از “دختر بودن” به معنای “مستقل ، آزاد اندیشی ، رهای از قید و بند محافظ کار ” تاکید بکنید نیز بعضاً شاید از این کلمه استفاده کنید . ویا زمانی که میخواهید از “عشوه گری، ناز کردن و به بیانی بازیگوشی و قلقلک ذهنی (همان میوز بودن ) شخص” تعریف کنید نیز به ناچار به این لغت بسنده میکنید.در چنین موقعیت هایی شما دیگر به دنبال تحقیر شخص نیست بلکه به شمایلی در تلاش برای توصیف میذان پیچیدگی ها ، جذابیت ها ی رفتاری غیر قابل توصیف و به بیانی خودمانی میزان خفن بودن رفتار و باور های او هستید (که البته حتما نمی توانید با چنین کلماتی بیانشان کنید اما با این حال خود و دیگران را مجبور به تحمل کاربرد این کلمه میکنید ). حتی سلیقه افراددر مورد مسایل مختلف و یا میذان استاد بودن هیکلشان ( به قول چهرازی) در همین کتگوری میگنجانید.

ما میخواهیم از دیگران تعریف کنیم اما نه بلد هستیم تعریف کردن یعنی چه و نه اینکه چه کلماتی مناسب این کار هستند (البته جا و مکان این کار را نیز انگار بلد نیستم )انگار ما یادمان رفته اشخاص را با لغات زیبا تری همچون “دلبر” خطاب کنیم. یا اینکه به شخصی بگویم که لباس پوشیدن و طرز رفتاراش ”اغواگرایانه“ و ”سکسی“ است . ما انگار میترسیم از خلاصی و مستی و جودی زنان مورد علاقه مان حرفی بزنیم . در حرف زدن مان فشاری از محافظ کاری وجود دارد که ما را در توصیف واقعی آنچه حس میکنیم ، میبینیم و رفتار میکنیم اخته میگذارد.من به شخصه به عنوان یک مرد اعتراف میکنم که در این زمینه تعلیمات کافی نه وجود دارد و نه تصور وجوداش برایم ممکن است. نگرانی ام نیز ناشی از آن است که چرخش چنین دیالوگ و زبان شناسی تا حدود زیادی در دست مردان هنوز هست . اگر ما شروع به اختراع و استفاده از کلمات نکنیم به نظرم امکان رایج شدن لغات دیگر کم است.

اما چرا ما در این کلمه گیر کرده ایم ؟

چه شده که دیالوگ مخلوط به روابط رومانتیک پسر و دختر های جوان، توصیف استاندارد های زیبایی زنان در رفتار و یا ظاهر ، توانایی ها و ابعاد مختلف شخصیتی افراد خلاصه در چنین کلماتی شده است ؟

چطور است که دیگر این جنس از دیالوگ پیشرفت چندانی نداشته است ؟ کلمات تازه خلق نشده اند و توصیف های تازه ای در کار نیست ؟

چرا کلماتی همچون “دوست دختر ” ، “بانو” و مثال های مشابه جواب نمیدهد ؟

من ، خود به عنوان یک مرد جوان اگر تصمیم بگیرم به توصیف یک زن بپردازم و نخواهم از این لغت نسبتاً با بار منفی استفاده کنم چه کلمات دیگری در اختیارم هست ؟

چطور میتوانم فرق ویژگی “اسکارلت جوهانسون” وار یک فرد را با ویژگی" تیلدا سوئین تون “ وار فرد دیگر به کلمات بیان کنم ؟

چنین ضعف عجیبی را امروزمیتوان حس کرد و من پاسخی برای این مشکل ندارم . یکی از دلایلی که چنین ضعفی وجود دارد به زعم من همچنان استیگما ی باقی مانده در اطراف صحبت های رومانتیک در بخش های مختلف جامعه از جمله مدیا ، ادبیات رایج و غیره است.از طرفی خوراک کافی ازمحصولات فرهنگی همچون فیلم های سینمایی، موسیقی و روایت های داستانی غنی دیگر به گوشمان نمیرسد و همگی تصمیم گرفته ایم در قوانینی نا نوشته در این باره مسائل سکوت اختیار کنیم ،رشد و بلوغی در کلمات هم رخ نمیدهد . یا باید برویم از "زد بازی” کلمات یادبگیریم و یا از نیمه اشارات “نامجو” …از “ژانر” هم که دیگر خبری نیست

ماامروز درباره تجاوز ، حقوق همجنسگرایان و عجیب ترین مسائل روز دنیا با آزادی خاطر و رهایی ادبیات با هم به صحبت مجازی مینشینیم ، اما هنوز بلد نیستیم چطور ابراز علاقه مان را بیان کنیم .بلد نیستیم که بپذیریم چنین جنبه ای از وجود ما مخلوط با غریزه ، احساسات ، رخ داد های غیر قابل فهم هنوز پر است . شاید وودی آلن کم دیده ایم و فکر میکنیم اساساً همه ی مشکلات با پول حل میشود و خیال میکنیم ”بارنی“ بودن سرنوشت ناگریز همگی ماست.

یا به هزار و یک رفرنس و دیالوگ و شعر متوصل هستیم و یا همان طرز صحبت کردن دبیرستانی کف خیابانی را انتخاب میکنیم .

بعله میدانم که جرات میخواهد و شاید هنوز با رویکردی محافظ کارانه در تلاش برای حفاظت از روابط شخصی و نزدیک ترین شکل ارتباط انسانی هستیم .اما من حدس میزنم که در پشت در های بسته نیز خبری از دیالوگ ها و کلمات زیبا تر نیست. این طور نیست که اشخاصی که عاشانه ترین روابط را دارند کلمات و زبانی تازه برای آن خلق کنند . خبری از پیشرفت نیست.

کسی امروز نمیتواند معشوقه اش را اساساً هیچ کلمه ای خطاب کند .هر چه استفاده کنیم یا بی مزگی ادا های مدرن شهری تویش موج میزند و یا کهنگی سنت و ادبیات.

ما در صحبت کردن محاوره مان به بن بست خورده ایم . آنجا که باید خودمان کلمات اختراع کنیم به سمت فحش ها و کلمات اختراع شده از طرف دیگران روی می آوریم و خودمان یادمان رفته که “زبان” مخلوقه ی خودما ن نیز میتواند باشد .

من امروز میخواهم که معشوقه ی فرضی ام را با لغتی در خور خطاب کنم . میخواهم مجبور نباشم به تمامی کلمات انگلیسی که از فیلم ها یاد گرفته ام متوصل بشوم . اینکه “کراش” داشتن یعنی چه و فلان “ بریک آپ ” چه سرنوشتی پیدا کرد .

در ضمن جنس تمامی روابط رومانتیک ما همگی در کانتور چنین مفاهیم سینمایی هالییودی هم نمیگنجد .ما شاید هنوز جنبه های از روابط را تجربه میکنیم که حتی خود نیز از ماهیتشان خبر نداریم . پس چطور است که سریع کم می آوریم و حاضر هستیم اولین لغت نزدیک را برای توصیف آن انتخاب کنیم ؟

ما فازمان هم فاز عشق و نگاه و سینمای دهه هفتاد ایران هم حتی شاید نیست .ما گلیم نسل خودمان را ازآب بیرون نکشده ایم و این جای شرمساری دارد.

به من کمک کنید و بگویید این جاهای خالی را با چه لغاتی پر میکنید که بار معنای محبت آمیز داشته باشد ، که زیبا باشند ، که از بیانشان نترسیم ، که محاوره و نزدیک باشند ، که زنانگی و بازگوشی و ویژگی های “میوز” مانند مفهوم زن را در خود نهفته باشد و اینکه بشود به آن صفت اضافه کرد و به زنگ صدایش عادت کرد .

شاید اگر لغات درست را پیدا کنیم ، رفتار درست تر را نیز تمرین کنیم .

نوشته شده توسط میلاد.م.د مهر 94

pooriaassarehha
9 years ago

و قسم به آخرالزامبی. و تو چی میدانی که آخرالزامبی چیست آنگاه ویروسش شیوع پیدا کند و آنگاه که همه گیر شود و آنگاه که مردگان زندگان را در یک لقمه هپولی کنند و آنگاه تمام چیزی که میشناختید از دنیا در لحظه ای بی معنی شود آنگاه نه دولت هایتان به دادتان می رسند نه رعیس جمهور منتخبتان نه برنامه ی هستی یا موشکیتان. نه کمک های مردمی ای که کردید نه حفاظت های شما از محیط زیست و نه دفاع شما از هیچگونه جانداری به کمک شما نخواهد آمد فریاد ها به گوش می رسد که "این چه جهانی است پروردگارا که تاکنون مانندش ندیده ایم و هیچگاه در اینگونه جهانی زندگی نکرده ایم" و آنگاه است که گمان می کنید جهان است که قصد نابودی شمارا دارد و طبیعت از شما به خشم آمده است و چه سخت در اشتباهید. حال آنکه این خود شمایید که درصدد نابودی خود آمده اید. خود شما بودید که پنداشتید این جهان را می شناسید و برای خود و آن قوانین وضع کردید خود را لایق حکمرانی دانستید. خود را چه بیهوده آماده کردید و شما هیچ نمی شنخاتید و چه ناشایست بودند ناآشنایان. آنگاه که خطرهایی که تا کنون ندیده اید شمارا یکی یکی ببلعند و آنگاه کارهای که تاکنون نکرده اید و هیچ گاه نمی پنداشتید که بکنید تنها راه زندگی شما بودند آگاه باشید که قوانین خودتان است که مانع شما از انجام کار لازم می شوند خود را آماده کنید هنگامی که وقتش را دارید. ضعف و ناتوانی شما در برابر آماده کردن خود برای زندگی در دنیای که خود را با توهم شناختش گول زده اید شما را نابود میکند. باشد که پیامی بشود برای بازماندگان.

pooriaassarehha
9 years ago

wow, #tumblr is so cool, I loved the Settings...


Tags
pooriaassarehha
9 years ago

:| What should i do now. :/ how does this thing work :\

Explore Tumblr Blog
Search Through Tumblr Tags